Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
object assembly test
U
ازمون الحاق قطعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assembly
U
محفل
assembly
U
تولید
assembly
U
مونتاژ
assembly
U
مجموعه یک واحد کامل ازچندین قطعه
assembly
U
محل بسیج افراد احتیاط
assembly
U
همگذاری
assembly
U
اسمبلی گردهمایی
assembly
U
نصب ساخت
assembly
U
گردایش
assembly
U
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
assembly
U
تبدیل برنامه به کد ماشین
assembly
U
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
assembly
U
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
assembly
U
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
assembly
U
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
assembly
U
کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
assembly
U
مجمع نشست
assembly
U
مجلس
assembly
U
گروه
assembly
U
شیپور خاموشی دستگاه مرکب
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
assembly
U
هیئت قانون گذاری
assembly
U
تجمع
assembly
U
نقطه الحاق هوایی
assembly
U
اجتماع انجمن
assembly
U
مجمع
assembly
U
شیپور جمع
bridle assembly
U
کنترلوزنه
needle assembly
U
مجمعسوزنی
spout assembly
U
سرشیرآب
national assembly
U
مجلس ملی
assembly list
U
سیاهه همگذاری
tail assembly
U
قسمتهایدم
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line
U
تیمار خط
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
major assembly
U
قطعه عمده
assembly lines
U
خط مونتاژ
assembly line
U
خط تولید
assembly line
U
خط کلی
assembly line
U
خط مونتاژ
assembly lines
U
خط کلی
assembly lines
U
خط تولید
cable assembly
U
کابل
assembly lines
U
تیمار خط
major assembly
U
قسمت عمده دستگاه
bridge assembly
U
برآمدگیسیمها
consmtituent assembly
U
مجلس موسسان
riotous assembly
U
اجتماع و مواضعه اشوبگرانه
house of assembly
U
مجلس درجه دوم قانون گذاری
ready for assembly
U
اماده جهت نصب
pre assembly
U
نصب اولیه
instruction for assembly
U
مقررات نصب
paragraph assembly
U
جمع اوری پاراگراف
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
unlawful assembly
U
مجمع غیر قانونی
unlawful assembly
U
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
guard assembly
U
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
guard assembly
U
محفظه
general assembly
U
مجمع عمومی
constituent assembly
U
مجلس موسسان
consultative assembly
U
مجلس شورا
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
duplexing assembly
U
دستگاه دو راهه
final assembly
U
مونتاژ نهایی
final assembly
U
نصب نهایی
cell assembly
U
مجتمع یاختهای
gear assembly
U
مجموعه چرخ دنده ها
general assembly
U
مجلس عوام
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
assembly language
U
زبان اسمبلی
assembly language
U
زبان همگذاری
assembly instrudactions
U
مقررات یا دستورات نصب
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
assembly bench
U
میز مونتاژ
assembly area
U
منطقه تجمع
assembly area
U
گمگاه
legislative assembly
U
مجلس قانونگذاری
legislative assembly
U
مجلس شورای ملی
legislative assembly
U
هیات مقننه
assembly listing
U
صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
assembly program
U
برنامه اسمبلی
house of assembly
U
مجلس ایالتی
assembly program
U
assembler
ball assembly
U
توپمجمع
assembly program
U
برنامه همگذاری
assembly order
U
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
assembly of notables
U
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
to a one's object
U
مقصودخودرا انجام دادن
no object
U
اهمیت ندارد
no object
U
چیزی نیست
object
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object of will
U
موصی به
Whoever else that may object .
U
هر کس دیگه که اعتراض کند
object
U
OPERAND
object
U
پانج کارت که حاوی برنامه است
object
U
چیز ماده خارجی
object
U
دلیل اوردن
object
U
اعتراض کردن
object
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object
U
برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object
U
زبان برنامه پس از ترجمه
object
U
داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
object
U
دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object
U
نماش داده می شوند
object
U
که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object
U
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object
U
فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
object
U
نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object
U
اعتراض داشتن
object
U
مورد
object of d.
U
کامه
object
U
موضوع منظره
object
U
مفعول
object
U
شی ء
object
U
کالا اعتراض کردن
object
U
مخالفت کردن
object
U
شیئی
object of d.
U
مراد
object
U
مقصود
object
U
هدف
object
U
موضوع
object of d.
U
ارزو
object
U
چیز
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
national consulative assembly
U
مجلس شورای ملی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
assembly language instruction
U
دستورالعمل زبان اسمبلی
interchangeable end assembly
U
مجمعانتهاییمتحرک
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
the national consultative assembly
U
مجلس شورای ملی
membership of legislative assembly
U
عضویت مجلس مقننه
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
concrete object
U
عین خارجی
object glass
U
عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
object program
U
برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
object glass
U
عدسی شیئی
object genitive
U
مضاف الیه مفعولی
object deck
U
دسته کارت مقصود
object constancy
U
ثبات شیئی
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
U
کامپیوتر مقصود
goal object
U
شیئی هدف
object code
U
دستورالعمل مقصود
object language
U
زبان مقصود
object routin
U
روال مقصود
object symptoms
U
نشانههای پیدا یا بیرون نما
parent object
U
صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
perception of an object
U
مشاهده یا دیدن چیزی
if you dont object
U
اگر مانعی نیست
if you dont object
U
اگر بدتان نمیاید
stimulus object
U
شیئی محرک
object program
U
برنامه مقصود
object point
U
مقصد
object point
U
سمت مورد توجه
his conduct is object
U
رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
object code
U
برنامه مقصد
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object of sale
U
مثمن
object of claim
U
خواسته
object of claim
U
مدعی به
object of appeal
U
فرجام خواسته
object of appeal
U
مستانف عنه
object of appeal
U
پژوهش خواسته
object module
U
واحد مقصود ماژول مقصود
Money is no object at all .
U
پول اصلا" مطرح نیست
object module
U
واحد مقصد
sex object
U
زنیکهفقطازلحاظجنسیدارایجذابیتباشدونهازلحاظشخصیتوتوانایی
object lesson
U
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object lesson
U
درس علمی
object of claim
U
خواسته دعوی
object of claim
U
مدعی به متنازع فیه
celestial object
U
celestial
object of sale
U
کالا
object of sale
U
مبیع
object of testimony
U
مشهود به
object of protest
U
معترض علیه
object of protest
U
واخواسته
object of lease
U
عین مستاجره مورد اجاره
object of lease
U
مستاجره
object of judgment
U
محکوم به
direct object
U
مفعول صریح
direct object
U
مفعول بیواسطه
indirect object
U
مفعول غیر مستقیم
direct object
U
مفعول مستقیم
object lessons
U
درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object code
U
برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object machine
U
ماشین مقصود
object oriented
U
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object oriented
U
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented
U
تصویری که از بردارهای تعریف
object case
U
حالت مفعولی یا مفعولیت
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com